بغض
دلم گرفته ازاین روزهای طوفانی
وازتهاجم اندیشه های طولانی
میان کوچه ی تقدیرعاقبت ازعشق
همیشه سهم من است این عبوربارانی
منم کسی که به شوق حضورت زیباست
دوباره مانده دراین انتظاربحرانی
توای تمامی احساس این وجودنحیف
دوای زخم سکوت مراتو می دانی
بیاکه بین شباهنگ های ناآرام
تویی که هم نفس آفتاب تابانی
من آن پرستوی کوچیده درحریم بهار
که کرده بال وپرش راهمیشه قربانی
من آن مسافراقلیم های دور ودراز
که درهوای وصال توهست زندانی
دلم گرفته دراین تنگنای زمستانی
از ازدحام نفس گیربغض وحیرانی
برچسبها: